غلاطيان 3:26-29, غلاطيان 4:1‏-20 PCB

غلاطيان 3:26-29

زيرا همگی ما در اثر ايمان به عيسی مسيح فرزندان خدا می‌باشيم؛ و همهٔ ما كه تعميد گرفته‌ايم، جزئی از وجود مسيح شده‌ايم و مسيح را پوشيده‌ايم. ديگر فرقی نمی‌كند كه يهودی باشيم يا غيريهودی، غلام باشيم يا آزاد، مرد باشيم يا زن؛ زيرا همهٔ ما مسيحيان در عيسی مسيح يكی هستيم؛ و اكنون كه از آن مسيح شده‌ايم، فرزندان واقعی ابراهيم می‌باشيم و در نتيجه، تمام وعده‌هايی كه خدا به ابراهيم داد، به ما نيز تعلق می‌گيرد.

Read More of غلاطيان 3

غلاطيان 4:1‏-20

اما اين را به ياد داشته باشيد كه اگر پدری به هنگام فوت، ارثی برای فرزند صغير خود بجا گذارد، اين فرزند تا پيش از رسيدن به سنی كه پدرش تعيين كرده، بايد تحت سرپرستی ولی و قيم بزرگ شود. او فرقی با غلام آن خانواده ندارد، هر چند كه صاحب اصلی دارايی پدرش می‌باشد.

ما نيز پيش از آمدن مسيح، مانند فرزندان صغير، غلام احكام و رسوم مذهبی بوديم، زيرا تصور می‌كرديم كه آنها قادر به نجات ما می‌باشند. اما چون روزی كه خدا تعيين كرده بود فرا رسيد، او فرزندش را فرستاد تا به صورت يک يهودی از يک زن به دنیا بيايد، تا بهای آزادی ما را از قيد اسارت شريعت بپردازد و ما را فرزندان خدا گرداند. پس حال چون فرزندان خدا هستيم، خدا روح فرزند خود را به قلبهای ما فرستاده تا بتوانيم او را واقعاً «پدر» بخوانيم. بنابراين ديگر غلام نيستيم بلكه فرزندان خدا می‌باشيم، و به همين علت وارث نيز هستيم و هر چه از آن خداست، به ما نيز تعلق دارد.

هشدار دربارهٔ انحراف

شما غيريهوديان، پيش از آنكه خدای حقيقی را بشناسيد، خدايان خيالی خود يعنی بتها را بندگی می‌كرديد. اما اكنون كه خدای واقعی را يافته‌ايد، يا بهتر بگويم خدا شما را يافته است، چرا باز می‌خواهيد بندهٔ آن اصول ضعيف و بی‌فايدهٔ مذهب باشيد تا با انجام آنها به آسمان راه يابيد؟ آيا فكر می‌كنيد با انجام تشريفات مذهبی در روزها و ماهها و فصلها و سالهای مخصوص، می‌توانيد مقبول خدا واقع شويد؟ با اين راهی كه در پيش گرفته‌ايد، می‌ترسم تمام زحماتی كه برای شما كشيده‌ام به هدر رفته باشد!

برادران عزيز خواهش می‌كنم دربارهٔ اين موضوع مثل خود من فكر كنيد، زيرا الان من از اين قيد و بند به همان اندازه آزادم كه شما در سابق بوديد. در آن زمان، وقتی انجيل را به شما بشارت دادم، با وجود ضعفی كه در بدنم داشتم، مرا خوار و حقير نشمرديد. گرچه تحمل اين ضعف بدنی من برای شما طاقت‌فرسا بود، با اين حال از من بيزار نشديد، بلكه در عوض از من چنان استقبال و پذيرايی كرديد كه گويی فرشته‌ای از درگاه خدا يا حتی خود عيسی مسيح نزد شما آمده بود! مطمئنم كه شما در آن زمان حاضر بوديد حتی چشمهايتان را درآورده، به من بدهيد! آن روزهای فرخنده چه شد؟ اگر حقايق را می‌گويم، چرا مرا دشمن خود می‌دانيد؟

آن معلمين دروغين كه می‌كوشند رضايت و توجه شما را جلب كنند، هيچ نيت خيری ندارند. تلاش آنان اينست كه شما را از من جدا سازند تا شما به ايشان توجه بيشتری نشان دهيد. البته خوب است كه با انگيزه‌ای درست، و قلبی صادق به شما توجه نشان دهند، اما به شرط آنكه در همهٔ اوقات چنين باشند، نه فقط در حضور من! ای فرزندان من، بار ديگر در وجود خود برای شما احساس درد می‌كنم، مانند مادری كه درد زايمان او را فرا گرفته، تا شكل مسيح را به خود بگيريد! چقدر آرزو می‌داشتم الان نزد شما بودم و با حالت ديگری با شما سخن می‌گفتم، زيرا واقعاً نمی‌دانم از اين راه دور چه كاری از دستم برمی‌آيد!

Read More of غلاطيان 4