1Paul, a prisoner of Christ Jesus, and Timothy our brother,
To Philemon our dear friend and fellow worker – 2also to Apphia our sister and Archippus our fellow soldier – and to the church that meets in your home:
3Grace and peace to you1:3 The Greek is plural; also in verses 22 and 25; elsewhere in this letter ‘you’ is singular. from God our Father and the Lord Jesus Christ.
Thanksgiving and prayer
4I always thank my God as I remember you in my prayers, 5because I hear about your love for all his holy people and your faith in the Lord Jesus. 6I pray that your partnership with us in the faith may be effective in deepening your understanding of every good thing we share for the sake of Christ. 7Your love has given me great joy and encouragement, because you, brother, have refreshed the hearts of the Lord’s people.
Paul’s plea for Onesimus
8Therefore, although in Christ I could be bold and order you to do what you ought to do, 9yet I prefer to appeal to you on the basis of love. It is as none other than Paul – an old man and now also a prisoner of Christ Jesus – 10that I appeal to you for my son Onesimus,1:10 Onesimus means useful. who became my son while I was in chains. 11Formerly he was useless to you, but now he has become useful both to you and to me.
12I am sending him – who is my very heart – back to you. 13I would have liked to keep him with me so that he could take your place in helping me while I am in chains for the gospel. 14But I did not want to do anything without your consent, so that any favour you do would not seem forced but would be voluntary. 15Perhaps the reason he was separated from you for a little while was that you might have him back for ever – 16no longer as a slave, but better than a slave, as a dear brother. He is very dear to me but even dearer to you, both as a fellow man and as a brother in the Lord.
17So if you consider me a partner, welcome him as you would welcome me. 18If he has done you any wrong or owes you anything, charge it to me. 19I, Paul, am writing this with my own hand. I will pay it back – not to mention that you owe me your very self. 20I do wish, brother, that I may have some benefit from you in the Lord; refresh my heart in Christ. 21Confident of your obedience, I write to you, knowing that you will do even more than I ask.
22And one thing more: prepare a guest room for me, because I hope to be restored to you in answer to your prayers.
23Epaphras, my fellow prisoner in Christ Jesus, sends you greetings.
24And so do Mark, Aristarchus, Demas and Luke, my fellow workers.
25The grace of the Lord Jesus Christ be with your spirit.
سلام و درود از پولس
1-2از طرف پولس، كه به سبب اعلام مژدهٔ انجيل عيسی مسيح در زندان است، و از طرف برادر ما تيموتائوس،
به فليمون، همكار عزيز ما، و به مسيحيانی كه در خانهات برای عبادت جمع میشوند، و به خواهر ما «اپفيه»، و به «ارخيپوس» كه مانند من سرباز عيسی مسيح است.
3از درگاه پدرمان خدا و خداوندمان عيسی مسيح، طالب رحمت و آرامش برای شما میباشيم.
شكرگزاری و دعا
4فليمون عزيز، هر بار كه برای تو دعا میكنم، ابتدا خدا را برای وجود تو شكر میكنم، 5زيرا از ديگران میشنوم كه چه ايمان استواری به عيسای خداوند و چه محبتی نسبت به برادران مسيحی خود داری. 6دعا میكنم كه ايمان و اعتمادی را كه به خداوند داری، با ديگران در ميان بگذاری، تا ايشان نيز تحت تأثير قرار گيرند و ببينند كه چه نيكويیها و مواهبی از عيسی مسيح نصيب تو شده است. 7من خودم از محبت تو ای برادر، شادی و تسلی پيدا كردهام، زيرا مهربانی تو دلهای ايمانداران را تازه كرده است.
تقاضای پولس برای انيسيموس
8-9در ضمن، میخواهم از تو خواهشی بكنم. هر چند كه حق دارم به نام مسيح حكم كنم كه آنچه درست است انجام دهی، اما به سبب محبتی كه نسبت به تو دارم، ترجيح میدهـم از تو خواهش كنم. بلی، من، پولس پير، كه به خاطر عيسی مسيح در اينجا زندانی هستم، اين تقاضا را میكنم. 10خواهش من اينست كه با فرزندم «اُنيسيموس» كه در زمان حبس خود او را با مسيح آشنا كردم، مهربان باشی. 11انيسيموس (با اينكه معنی اسمش «مفيد» است) در گذشته برای تو مفيد نبوده است، اما اكنون چه برای تو و چه برای من مفيد است. 12حال كه او را نزد تو باز میگردانم، درست مانند اينست كه قلب خود را میفرستم.
13خيلی مايل بودم او را نزد خود نگاه میداشتم، تا در اين مدتی كه به سبب اعلام پيغام انجيل در زندان به سر میبرم، به جای تو مرا كمک كند. 14اما نخواستم بدون موافقت تو اين كار را انجام دهم تا نيكوكاری تو از روی اجبار نباشد، بلكه از روی اختيار و از صميم قلب. 15-16فكر میكنم جدايی او از تو بیدليل نبود. او به عنوان يک غلام برای مدت كوتاهی از نزد تو فرار كرد، اما حال، به عنوان يک برادر هميشه نزد تو خواهد ماند. او برای من برادر عزيزی است، اما برای تو عزيزتر است. او اكنون نه فقط خدمتگزار توست، بلكه برادر مسيحی تو نيز میباشد.
17اگر واقعاً مرا دوست خود میدانی، به همان صورت كه از من استقبال میكردی، از او نيز استقبال كن و او را بپذيـر. 18اگر هم قبلاً ضرری به تو رسانده يا چيزی از تو دزديده باشد، آن را به حساب من بگذار. 19من، پولس، اين را به دست خودم مینويسم و شخصاً تضمين میكنم كه آن را پس خواهم داد. نمیخواهم يادآوری كنم كه تو خودت چقدر به من مديونی! در واقع، تو جانت را مديون من هستی. 20بلی، برادر عزيزم، اين محبت را در حق من انجام ده، تا دل خستهٔ من شاد شود و مسيح را سپاس گويم.
21اين نامه را برايت مینويسم، چون يقين دارم كه هر چه از تو تقاضا كنم، حتی بيشتر از آن را انجام خواهی داد.
22در ضمن، اتاقی نيز برای من مهيا كن، زيرا اميدوارم كه خدا دعای شما را مستجاب فرموده، اجازه دهد كه بزودی نزد شما آيم.
23همزندان من «اِپافراس»، كه او نيز به سبب اعلام پيغام انجيـل عيسی مسيح زندانی است، سلام میرساند. 24همچنين همكاران من، «مرقس»، «اَرِستَرخوس»، «ديماس» و «لوقا» سلام میرسانند.
25فيض خداوند ما عيسی مسيح با روح شما باد.