مزامير 42:1-7
كتاب دوم
(مزامير 42—72)
دعايی از ديار غربت
چنانكه آهو برای نهرهای آب اشتياق دارد، همچنان ای خدا، جان من اشتياق شديد برای تو دارد. آری، جان من تشنهٔ خداست، تشنهٔ خدای زنده! كی میتوانم به حضور او بروم و او را ستايش كنم؟ روز و شب گريه میكنم، و اشكهايم غذای من است؛ تمام روز دشمنان از من میپرسند: «پس خدای تو كجاست؟»
چون به گذشته فكر میكنم دلم میگيرد؛ به ياد میآورم چگونه در روزهای عيد، جماعت بزرگی را سرودخوانان و حمدگويان به خانهٔ خدا هدايت میكردم!
ای جان من، چرا محزون و افسرده شدهای؟ بر خدا اميد داشته باش! او را دوباره ستايش كن، زيرا او خدا و نجات دهندهٔ توست!
ای خدا، در اين ديار غربت دلم گرفته است. حتی آبشارهای كوهستانها و موجهای درياهای تو نيز غم و اندوه بر من میدمند؛ اعماق اقيانوسها بر من میغرند. از سرزمين اردن و کوههای حرمون و مصغر، تو را به ياد میآورم.