کوروش فرمان بازگشت يهوديان را صادر می‌كند
1در سال اول سلطنت کوروش، پادشاه پارس، خداوند آنچه را كه توسط ارميای نبی فرموده بود، به انجام رساند.1:1 ارميای نبی قبلاً پيشگويی کرده بود که يهوديان به مدت ۷۰ سال در اسارت بابلی‌ها خواهند بود. نگاه کنيد به ارميا 25:12 و 29:10. خداوند کوروش را بر آن داشت تا فرمانی صادر كند و آن را نوشته به سراسر سرزمين پهناورش بفرستد. اين است متن آن فرمان:
2«من، کوروش پادشاه پارس، اعلام می‌دارم كه خداوند، خدای آسمانها، تمام ممالک جهان را به من بخشيده است و به من امر فرموده است كه برای او در شهر اورشليم كه در يهودا است خانه‌ای بسازم. 3بنابراين، از تمام يهوديانی كه در سرزمين من هستند، كسانی كه بخواهند می‌توانند به آنجا بازگردند و خانه خداوند، خدای اسرائيل را در اورشليم بنا كنند. خدا همراه ايشان باشد! 4همسايگان اين يهوديان بايد به ايشان طلا و نقره، توشه راه و چارپایان بدهند و نيز هدايا برای خانهٔ خدا تقديم كنند.»
5از طرف ديگر، خدا اشتياق فراوان در دل رهبران طايفه‌های يهودا و بنيامين، و كاهنان و لاويان ايجاد كرد تا به اورشليم بازگردند و خانهٔ خداوند را دوباره بنا كنند. 6تمام همسايگان، علاوه بر هدايايی كه برای خانهٔ خدا تقديم نمودند، هدايايی نيز از طلا و نقره، توشه راه و چارپایان به مسافران دادند.
7کوروش نيز اشیا قيمتی خانهٔ خداوند را كه نبوكدنصر آنها را از اورشليم آورده و در معبد خدايان خود گذاشته بود، به يهوديان پس داد. 8کوروش به خزانه‌دار خود، «ميتراداد»، دستور داد كه تمام اين اشیا قيمتی را از خزانه بيرون بياورد و به شيشبصر، سرپرست يهوديانی كه به سرزمين يهودا باز می‌گشتند، تحويل بدهد.
9-10اين اشیا قيمتی عبارت بودند از:
11روی‌هم‌رفته ۵,۴۰۰1:11 ارقامی که در آيات 9و10 آمده تقريبی است؛ متن اصلی عبری اين آيات چندان واضح نيست. شیء قيمتی از طلا و نقره به شيشبصر سپرده شد و او آنها را همراه يهوديان به اورشليم بازگرداند.
Cyrus Helps the Jews to Return to Jerusalem
1It was the first year of the rule of Cyrus. He was king of Persia. The Lord inspired him to send a message all through his kingdom. It happened so that what the Lord had spoken through Jeremiah would come true. The message was written down. It said,
2“Cyrus, the king of Persia, says,
“ ‘The Lord is the God of heaven. He has given me all the kingdoms on earth. He has appointed me to build a temple for him at Jerusalem in Judah. 3Any of his people among you may go up to Jerusalem and build the Lord’s temple. He is the God of Israel. He is the God who is in Jerusalem. And may their God be with them. 4The people still left alive in every place must bring gifts to the people going. They must provide silver and gold to the people going up to Jerusalem. The people must bring goods and livestock. They should also bring any offerings they choose to. All those gifts will be for God’s temple in Jerusalem.’ ”
5Then everyone God had inspired prepared to go. They wanted to go up to Jerusalem and build the Lord’s temple there. They included the family leaders of Judah and Benjamin. They also included the priests and Levites. 6All their neighbors helped them. They gave them silver and gold objects. They gave them goods and livestock. And they gave them gifts of great value. All those things were added to the other offerings the people chose to give.
7King Cyrus also brought out the objects that belonged to the Lord’s temple. Nebuchadnezzar had carried them off from Jerusalem. He had put them in the temple of his own god. 8Cyrus, the king of Persia, told Mithredath to bring them out. Mithredath was in charge of the temple treasures. He counted those objects. Then he gave them to Sheshbazzar, the prince of Judah.
9Here is a list of the objects.
There were 30 gold dishes.
There were 1,000 silver dishes.
There were 29 silver pans.
10There were 30 gold bowls.
There were 410 matching silver bowls.
There were 1,000 other objects.
11The total number of gold and silver objects was 5,400.
Sheshbazzar brought all of these back with him to Jerusalem. So Sheshbazzar and the Jews who had been forced to leave Judah came up from Babylon to Jerusalem.
