الْمَزْمُورُ الثَّالِثُ وَالأَرْبَعُونَ
1يَا اللهُ احْكُمْ بِبَرَاءَتِي، وَدَافِعْ عَنْ قَضِيَّتِي ضِدَّ شَعْبٍ لَا يَرْحَمُ. أَنْقِذْنِي مِنَ الْغَشَّاشِ وَالظَّالِمِ. 2لأَنَّكَ أَنْتَ حِصْنِي. لِمَاذَا رَفَضْتَنِي؟ لِمَاذَا أَطُوفُ نَائِحاً مِنْ مُضَايَقَةِ الْعَدُوِّ؟ 3أَرْسِلْ نُورَكَ وَحَقَّكَ فَيُرْشِدَانِي، وَيَأْتِيَا بِي إِلَى جَبَلِكَ الْمُقَدَّسِ وَإِلَى مَسَاكِنِكَ، 4فَأُقْبِلَ إِلَى مَذْبَحِ اللهِ، إِلَى اللهِ فَرَحِي وَأُسَبِّحُكَ بِالعُودِ يَا إِلَهِي. 5لِمَاذَا أَنْتِ مُكْتَئِبَةٌ يَا نَفْسِي؟ لِمَاذَا أَنْتِ قَلِقَةٌ فِي دَاخِلِي؟ تَرَجَّيِ اللهَ فَإِنِّي سَأَظَلُّ أَحْمَدُهُ، لأَنَّهُ عَوْنِي وَإِلَهِي.
دعايی از ديار غربت
(دنبالهٔ مزمور 42)
1خدايا، از من در برابر مردم بيرحم دفاع كن و مرا تبرئه نما؛ مرا از دست اشخاص حيلهگر و ظالم برهان. 2خدايا، تو پناهگاه من هستی؛ چرا مرا طرد كردهای؟ چرا به سبب ستمگريهای دشمن، ماتمكنان به اين سو و آن سو بروم؟
3نور و راستی خود را بفرست تا هدايتم كنند و مرا به كوه مقدس تو و به مكان سكونتت بازگردانند. 4آنگاه به محراب تو خواهم رفت، ای خدايی كه شادی و خوشی من هستی، و در آنجا با نغمهٔ بربط و سرود تو را ستايش خواهم كرد.
5ای جان من، چرا محزون و افسرده شدهای؟ بر خدا اميد داشته باش! او را دوباره ستايش كن، زيرا او خدا و نجات دهندهٔ توست!